
My television set is an important piece of equipment for me.
تلویزیون برای من یک وسیلهی مهم است.
I can’t get out of the house very often, but my TV brings the whole world to me.
من به ندرت میتوانم از خانه بیرون بیایم، اما تلویزیونم همهی جهان را برای من میآورد.
From the evening news and the all-news channels, I learn about events in the outside world: politics, the environment, recent changes in technology and medicine, and so on.
از اخبار عصرگاهی و کانالهای خبری، من دربارهی رویدادهای جهان بیرون آگاه میشوم: سیاست، محیط زیست، تغییرات اخیر در فناوری و پزشکی، و امثال آن.
- all-news channelɔl-nuz ˈʧænəlکانالهایی که تماموقت به خبر اختصاص دارند
- learnlearnlɜrnمطلع شدن، باخبر شدن، آگاه شدن
- eventeventɪˈvɛntرویداد، رخداد، واقعه
- politicspoliticsˈpɑləˌtɪksسیاست
- environmentenvironmentɪnˈvaɪrənməntمحیط، محیط زیست
- technologytechnologytɛkˈnɑləʤiتکنولوژی، فناوری
- medicinemedicineˈmɛdəsənپزشکی، طب؛ دوا، دارو
- and so onand so onænd soʊ ɑnو غیره، و امثال آن، و از این دست مسائل
I like game shows and travel programs, too.
من همچنین برنامههای مسابقهای و برنامههای مسافرتی را دوست دارم.
- showshowʃoʊبرنامه (در تلویزیون، رادیو، تئاتر و...)، شو
- game showgeɪm ʃoʊنوعی برنامهی تلویزیونی یا رادیویی که در آن چند شرکتکننده با هم مسابقه میدهند
Even the talk shows are exciting - all of these strange people telling their life stories and secrets to the whole world!
حتی برنامههای گفتگومحور پرهیجان هستند - تمام این مردم عجیب که داستانها و رازهای زندگیشان را به کل جهان میگویند!
And I love comedies; I think it’s important to be able to laugh.
و من عاشق نمایشهای کمدی هستم؛ فکر میکنم این مهم است که قادر به خندیدن باشی.
I can even watch shows in other languages and “go shopping” by TV.
من حتی برنامههایی به زبانهای دیگر را تماشا میکنم و با تلویزیون «به خرید میروم».
With the major national networks, the educational and cable channels - and the extra sports, movie, science fiction, history, music, and other specialty channels - I have a choice of fifty different programs at the same time!
با شبکههای اصلی ملی، کانالهای آموزشی و کابلی - و شبکههای اختصاصی فراوان ورزشی، فیلم، علمیتخیلی، تاریخ، موسیقی و غیره – من در آنِ واحد حق انتخاب از پنجاه برنامهی مختلف را دارم.
- majormajorˈmeɪʤərاصلی، عمده، مهم، بزرگ
- nationalnationalˈnæʃənəlملی
- networknetworkˈnɛˌtwɜrkشبکه
- educationaleducationalˌɛʤəˈkeɪʃənəlآموزشی
- cable channelˈkeɪbəl ˈʧænəlکانال کابلی، تلویزیون کابلی، یک نوع سامانهی تلویزیونی که مشترکان به جای دریافت برنامهها از امواج رادیویی موجود در هوا، آن را از طریق فیبر نوری و کابل دریافت میکنند و معمولاً نیازمند پرداخت حق اشتراک است
- extraextraˈɛkstrəخیلی، بسیار زیاد، فراوان
- fictionfictionˈfɪkʃənافسانه
- science fictionscience fictionˈsaɪəns ˈfɪkʃənداستان علمیتخیلی، فیلم علمیتخیلی
- specialtyspecialtyˈspɛʃəltiتخصصی، (مربوط به یک موضوع) اختصاصی
- at the same timeat the same timeæt ðə seɪm taɪmدر آن واحد، همزمان
The only programs I don't watch regularly by myself are the children's shows, but when my grandchildren visit me, those are fun, too!
تنها برنامههایی که غالباً تنهایی نگاه نمیکنم برنامههای کودکان هستند، اما وقتی نوههایم به دیدنم میآیند، آنها (برنامههای کودک) هم بامزهاند.
Maybe I’ll get a satellite dish.
شاید یک دیش ماهواره بخرم.
Then I’ll have even more TV choices; and if those aren't enough, I can buy or rent a video, listen to radio programming, and so on.
آنوقت من حتی گزینههای تلویزیونی بیشتری خواهم داشت؛ و اگر آنها کافی نباشند، میتوانم یک ویدئو بخرم یا کرایه کنم، به برنامههای رادیویی گوش کنم و امثال آن.
- rentrentrɛntکرایه کردن، اجاره کردن
- programmingprogrammingˈproʊˌgræmɪŋبرنامهی تلویزیونی یا رادیویی
How can I ever feel lonely or bored with so much media?
با این همه وسایل ارتباط جمعی، چگونه میتوانم هرگز احساس تنهایی یا بیحوصلگی کنم؟
برای دانلود خلاصه (سامری) و سوال از متن این درس اینجا کلیک کنید

متن بالا مربوط به ترجمه بخش اول متن Reading درس هشتم Inter 2 بود. برای مشاهده بخش دوم ترجمه متن این درس اینتر ۲، اینجا کلیک کنید.
عااالی