متن زیر مربوط به ترجمه بخش دوم متن Reading یونیت ۳ ترم High 2 است. برای دسترسی به ترجمهی بخش اول متن ریدینگ اینجا کلیک کنید.

Safely back on land, George tells his guardian angel, “I suppose it would have been better if I had never been born at all.”
با بازگشت به سلامت به خشکی، جرج به فرشتهی نگهبانش می گوید «من فکر میکنم بهتر بود اگر من اصلاً هرگز متولد نشده بودم.»
- guardianguardianˈgɑrdiənنگهبان، پشتیبان، محافظ
- guardian angelˈgɑrdiən ˈeɪnʤəlفرشتهی محافظ، فرشتهی نگهبان
“You’ve got your wish: You’ve never been born,” responds Clarence.
کلارنس پاسخ میدهد «آرزویت برآورده شد. تو هرگز زاده نشدهای.»
- respondrespondrɪˈspɑndپاسخ دادن، جواب دادن
In a series of painful episodes, he shows him what life would have been like in Bedford Falls without George Bailey.
در یک سری از اپیزودهای دردناک، او به او (جرج) نشان میدهد زندگی در بدفرد فالز بدون جرج بیلی چگونه میبود.
- episodeepisodeˈɛpəˌsoʊdاپیزود، قسمت فرعی، بخشی از یک فیلم
George goes back to the site of his mother’s home.
جرج به محل خانه مادرش برمیگردد.
- sitesitesaɪtمکان، محل
He finds, instead, an old, depressing boarding house.
او به جایش یک مهمانخانهی قدیمی ناراحتکننده مییابد.
- depressingdepressingdɪˈprɛsɪŋناراحتکننده
- boarding houseboarding houseˈbɔrdɪŋ haʊsمهمانخانه، خانهی شخصی که به مسافران اجاره داده میشود
If George had not supported his mother, she would have become an embittered, overworked boarding house owner.
اگر جرج از مادرش حمایت نکرده بود، او (تبدیل به) یک مهمانخانهدار آزرده و بیش از حد کار کرده میشد.
- embitteredɛmˈbɪtərdکسی که به خاطر اتفاقات ناگواری که برایش پیش آمده خشمگین، ناراحت یا پر از نفرت است
- overworkedˌoʊvərˈwɜrktکسی که بیش از حد کار کرده است
- ownerownerˈoʊnərصاحب
George’s own home is a ruin, and his wife Mary is living a sad life of isolation.
خانهی خود جرج یک خرابه است و همسرش مری دارد یک زندگی غمگین را در انزوا میگذراند.
Each scene is more disturbing than the last, until finally we end in a graveyard.
هر صحنه ناراحتکنندهتر از قبلی است، تا زمانی که سرانجام ما در یک قبرستان به پایان میرسیم.
- scenescenesinصحنه
- disturbingdisturbingdɪˈstɜrbɪŋناراحتکننده، نگرانکننده
- lastlastlæstقبلی
- graveyardgraveyardˈgreɪˌvjɑrdگورستان، قبرستان
We see the grave of Georges little brother Harry.
ما قبر برادر کوچک جرج، هری، را میبینیم.
If George hadn’t been alive, he couldn’t have saved his younger brother Harry’s life.
اگر جرج زنده نمیبود او نمیتوانست زندگی برادر کوچکترش هری را نجات دهد.
- savesaveseɪvنجات دادن
Harry would have drowned in a childhood sledding accident.
هری در یک تصادف سورتمهسواری بچگی غرق شده بود.
And Harry would have never grown up to be a war hero, saving the lives of hundreds of soldiers.
و هری هرگز بزرگ نمیشد که یک قهرمان جنگ شود که زندگی صدها سرباز را نجات دهد.
- heroheroˈhɪroʊقهرمان
“Harry wasn’t there to save them because you weren’t there to save Harry,” explains Clarence.
کلارنس توضیح میدهد «هری آنجا نبود که آنها را نجات دهد زیرا تو آنجا نبودی که هری را نجات دهی»
“You see, George, you really had a wonderful life.
«می بینی جرج تو واقعاً یک زندگی شگفتانگیز داشتی.
Don’t you see what a mistake it would be to throw it away?”
نمیبینی چه اشتباهی میبود اگر آن را دور میانداختی؟»
- throw awayθroʊ əˈweɪدور انداختن
The ending of the movie delivers a heartwarming holiday message.
پایان فیلم یک پیام دلگرم کنندهی تعطیلات را میرساند.
- heartwarmingheartwarmingˈhɑrˌtwɔrmɪŋدلگرمکننده، امیدبخش
- messagemessageˈmɛsəʤپیام
It’s a Wonderful Life shows us the importance of each person’s life and how each of our lives touches those of others.
«این یک زندگی شگفت انگیز است» اهمیت زندگی هر فرد و این که چگونه هر یک از زندگیهای ما بر مال (زندگی) دیگران تاثیر میگذارد را به ما نشان میدهد
- touchtouchtʌʧمتأثر کردن، تحت تأثیر قرار دادن
We see through George’s eyes how the lives of those around him would have been different if he hadn’t known them.
ما از طریق چشمان جرج میبینیم چگونه زندگیهای کسانی که اطراف او بودند متفاوت میبود اگر او آنها را نمیشناخت.
This movie is highly recommended for the whole family.
این فیلم شدیداً برای کل خانواده توصیه شده است.

اونجا منظور از ‘we see through george’s eyes’ چشمای جرج نیست بلکه منظور نقطه ی نظر و زاویه ی دید جرج هست و از طریق چشمان جرج به نظرم ترجمه ی مناسبی نیست.موفق باشید.
ممنونم
حق با شماست.
ولی در فارسی هم این عبارت «از چشم کسی دیدن» وجود داره. مثلا تاجرها میگویند «باید از چشم مشتری به بازار نگاه کنیم» که در اصل منظورشون «از زاویه دید مشتری» هست.
با تشکر از سایت عالی
با سلام و تشکر از زحماتتون . صدا ی متن قطع شده . چه اشکالی وجود دارد ؟
سلام
صفحه را بارگیری مجدد (Refresh) کنید. مشکل حل خواهد شد.
دوست عزیز جمله ی هر صحنه دارد ناراحت کننده تر از صحنه ی قبلی است اشتباه تایپ شده لطفا تصحیح کنید. با تشکر.
ممنون از تذکرتون. اصلاح شد.
سلام خسته نباشید.
خیلی ممنون بابت زحماتتون و سایت عالیی که دارین.
جمله بندی بعضی جملات اشکال داره لطفا تصحیح کنید
و اینکه معنی یکی از جمله هارو ننوشتید
سلام
اگر امکانش هست برای سامری ریدینگ ها یه راهنمایی کنید
مثلاً اینکه چطوری شروع کنیم
یا اینکه چه نکاتی رو بگیم
حتی راهنمایی های فارسی هم به ما کمک میکنه راحت تر خلاصه کنیم