
At an Art Gallery
در یک نمایشگاه هنری
Howard has put on an exhibit of his latest paintings and his friend, Philip is paying a visit.
هاوارد یک نمایشگاه از جدیدترین نقاشیهایش برگزار کرده و دوستش، فیلیپ، دارد سری (به آن) میزند.
I really like this painting. It's very interesting.
من واقعاً این نقاشی را دوست دارم. این خیلی جالب است.
- interestinginterestingˈɪntrəstɪŋجالب، گیرا، پرکشش، بامزه
Oh, come on! You’re just saying that.
اوه! بس کن! تو فقط این را میگویی.
- come oncome onkʌm ɑnبس کن، اصطلاحی که وقتی به کار میبریم که میخواهیم به کسی بگوییم که میدانیم چیزی که الان گفته حقیقت ندارد
No, I mean it. I think it’s one of the most interesting paintings I’ve ever seen.
نه، جدی میگویم. من فکر میکنم این یکی از جالبترین نقاشیهایی است که تا به حال دیدهام.
- meanmeanminمنظور داشتن
- I mean itaɪ min ɪtجدی میگویم
Well, thanks for saying so. I’m glad you like it.
خب، ممنون که اینطور میگویی. خوشحالم که تو آن را دوست داری.
Do you have any paintings in watercolor, too?
آیا نقاشی با آبرنگ هم داری؟
- watercolorwatercolorˈwɔtərˌkʌlərآبرنگ
No, not really. I prefer oil paintings, you know.
نه، در واقع نه. میدانی، من نقاشی رنگ روغن را ترجیح میدهم.
It's an interesting exhibit, anyway.
به هر حال، این یک نمایشگاه جالب است.
- anywayanywayˈɛniˌweɪبه هر حال، در هر صورت
برای دانلود خلاصه (سامری) و سوال از متن این درس اینجا کلیک کنید

سلام بابت این موضوع که دیگه مطلبی تو سایت منتشر نمی کنید واقعا ناراحت شدم.متاسفم گه رفتار غیراخلاقی یه عده باعث میشه که از مطالب مفید این سایت محروم بمونیم. ای کاش کمی به خودمون بیاییم. این همه بی اخلاقی تا کجا تا کی. متاسفم و از شما بابت این سایت خوبتون ممنونم.
بابا تو رو خدا این کارو نکن iliplus,به ما رحم کن.لطفا ما رو تنها نذار.😑😑
ممنون از سایت خوبتون . عالی حرف نداره 🙂