کلمه‌های High 3 به ترتیب درس به درس

کلمات یونیت 4 ترم High3

با سلام خدمت زبان‌آموزان گرامی سطح های ۳ کانون زبان ایران، در ادامه روند انتشار معنی و تلفظ لغات و کلمه‌های ترم High 3 به ترتیب درس به درس، امروز با ارائه معنی و تلفظ کلمات درس چهارم High 3 در خدمت شما عزیزان هستیم. در این بخش علاوه بر معنی فارسی لغت‌های ترم های۳، فونتیک و محل استرس، نقش دستوری و تلفظ صوتی کلمات نیز آمده است. برای شنیدن تلفظ صوتی واژه ها می‌توانید روی علامت بلندگو در جلوی هر کلمه کلیک کنید. محل استرس در بخش فونتیک کلمات با یک علامت کوچک در ابتدای سیلاب استرس‌دار مشخص شده است.

برای دسترسی به جواب ورک بوک،‌ جواب تمرینات کتاب زبان‌آموزی (Student Book)، یا دسترسی به معنی و تلفظ لغات سایر یونیت‌های High-Intermediate 3 یا سایر ترم‌ها به بخش مطالب مرتبط در پایین صفحه مراجعه نمایید.

لغت های درس به درس High 3 – یونیت ۴

دانلود فایل PDF قابل چاپ لغات این ترم
catch/take sb off
(verb)
/kæʧ/teɪk sb ɒf/
کار غیر منتظره

the bad news caught off gaurd

خبر‌های بد او را غافلگیر کرد.

chagrined
(adjective)
/ʃəˈgrɪnd/
آزرده، اندوهگین

He was chagrined at his failure.

او از شکست خود اندوهگین بود.

cogitate
(verb)
/ˈkɑdʒəˌteɪt/
اندیشیدن

He sat silently cogitating.

او غمگین و در حال اندیشیدن نشست.

consequence
(noun)
/ˈkɑnsəˌkwɛns/
نتیجه، پیامد

In consequence he lost his place.

در نتیجه او مکان را از دست داد.

contribute
(verb)
/kənˈtrɪbjuːt/
اعانه دادن، شرکت کردن

He had very little to contribute to the conversation.

او حرف‌های کمی برای شرکت در بحث داشت.

custodian
(noun)
/ˌkʌˈstoʊdiːjən/
سرایدار

She sees herself as a custodian of the public's morals.

او خود را به عنوان نگهبان(نگهدارنده) اخلاق عمومی میبیند.

defer
(verb)
/dɪˈfər/
به تعویق انداختن

Customers often defer payment for as long as possible.

مشتری ها معمولا پرداخت‌شان را تا جایی که ممکن است عقب می اندازند.

detached
(adjective)
/dɪˈtætʃt/
جدا، منفصل

One of the panels had become detached from the main structure.

یکی از پانل ها از ساختار اصلی جدا شده است.

diaphragm
(noun)
/ˈdajəˌfræm/
دیافراگم (عضله بین سینه و شکم)

The diaphragm draws air into the lungs.

دیافراگم هوا را به ریه ها می رساند.

disconsolate
(adjective)
/dɪsˈkɑnsələt/
دل شکسته

The children were disconsolate about the death of their mother.

بچه ها برای مرگ مادرشان دل شکسته شده بودند.

drill
(noun)
/ˈdrɪl/
یک روش آموزشی (مبتنی بر چندین بار تکرار درس)
embezzle
(verb)
/ɪmˈbɛzəl/
اختلاس کردن

She embezzled thousands of dollars from the charity.

او هزاران دلار از خیریه اختلاس کرد.

endorphin
(noun)
/ɛnˈdɔrfən/
اندورفین (ماده شیمیایی در بدن)

They may also enhance endorphin release.

آنها همچنین شاید آزاد سازی اندورفین را افزایش دهند.

eschew
(noun)
/ɛsˈtʃuː/
اجتناب کردن

A civilised leader must eschew violence.

یک رهبر متمدن باید از خشونت اجتناب کند.

exasperated
(adjective)
/ɪgˈzæspəˌreɪtəd/
ناراحت، خشمگین

I was exasperated by all the noise.

من توسط صداها خشمگین شده بودم.

fond
(adjective)
/ˈfɑnd/
شیفته، علاقه‌مند

My family are all fond of going to the cinema.

خانواده من همه علاقه مند به رفتن به سینما هستند.

furious
(adjective)
/ˈfjʊriːjəs/
خشمناک، آتشی

I was furious when he crashed my car.

وقتی با ماشین من تصادف کرد ، خشمناک شد.

genie
(noun)
/ˈdʒiːniː/
جن (موجود افسانه‌ای در فرهنگ عرب)

The genie granted him three wishes.

جن به او سه آرزو عطا کرد.

honk
(noun)
/ˈhɑŋk/
بوق ماشین

She pulled to the right with a honk.

او با بوق ماشین به کنار رفت.

illiterate
(noun, adjective)
/ɪˈlɪtərət/
بی‌سواد

A surprising percentage of the population are illiterate.

درصد بسیار زیادی از جمعیت بی سواد هستند.

It was an illiterate letter , full of mistakes.

این یک نامه‌ی بی‌سوادانه و پر از اشتباه بود.

inflation
(noun)
/ɪnˈfleɪʃən/
تورم اقتصادی

Not buying is the best way to prevent inflation.

نخریدن بهترین راه برای جلوگیری از تورم است.

kosher
(adjective)
/ˈkoʊʃər/
پاک، حلال

All their food is strictly kosher.

تمام مواد غذایی آنها کاملاً حلال است.

Are you sure this offer is kosher?

مطمئنی این فتوا صحیح(بر طبق شریعت) است؟

muse
(verb)
/ˈmjuːz/
اندیشه کردن

It is useless to muse upon past errors.

اندیشه در خطاهای گذشته کار بی فایده است.

obfuscation
(noun)
/ˌɑbfəˈskeɪʃən/
مبهم، ناخوانا

Their obfuscation made things much worse.

ابهامات چیز‌ها را بدتر کرد.

panic
(noun)
/ˈpænɪk/
بیم و هراس

They were in a state of panic.

ابهامات آنها موارد را بدتر کرده.

perceiver
(adjective)
/pərˈsiːvər/
درک‌کننده
ponder
(verb)
/ˈpɑndər/
سنجیدن، تفکر کردن

He continued to ponder the problem as he walked home.

او زمانی که به سمت خانه پیاده روی می کرد به فکر کردن ادامه می‌داد.

pop
(verb)
/ˈpɑp/
حمله کردن
promotion
(noun)
/prəˈmoʊʃən/
ترفیع، ترقی

If you are successful, you can expect promotion.

اگر موفق باشی، میتوانی توقع ارتقا داشته باشی.

puddle
(noun)
/ˈpʌdəl/
چاله آب

There was a puddle of water on the kitchen floor.

یک چاله آب در کف آشپزخانه جمع شده بود.

punch line
(noun)
/ˈpʌntʃ ˈlaɪn/
لب مطلب

He forgot the punch line of his after - dinner speech

او لب کلام را پس از سخنرانی سر شام ، فراموش کرد.

restrictive
(adjective)
/rɪˈstrɪktɪv/
محدود کننده

He argued that the law was unduly restrictive.

او بحث کرد که قانون مذکور بی مورد محدود کننده است.

retort
(verb)
/rɪˈtɔrt/
تلافی کردن، جواب متقابل دادن

His sharp retort clearly made an impact.

جواب زیرکانه اش به صورت واضحی تاثیر گذار بود‌

sarcasm
(noun)
/ˈsɑrˌkæzəm/
سخن طعنه‌آمیز، ریشخند

She took his sarcasm as a sign that he felt better.

او (دختر) نیشخند وی(پسر) را به عنوان نشانه ای از بهتر شدن احساسش(پسر) در نظر گرفت.

stuffy
(adjective)
/ˈstʌfiː/
خفه (گرفته)

We need some fresh air in this stuffy room!

ما نیاز به کمی هوای تازه در این اتاق خفه(هوا گرفته) داریم.

tickle
(verb)
/ˈtɪkəl/
سرگرم کردن، غلغلک دادن

She gave the child a little tickle.

او کودک را کمی غلغلک داد.

twist
(verb)
/ˈtwɪst/
پیچ خوردن دست و پا

Too much force will twist your hand.

فشار زیادی وارد کردن باعث پیچ خوردن دستت می شود.

vending machine
(noun)
/ˈvɛndɪŋ məˈʃiːn/
ماشین اتوماتیک فروش

I got some chocolate from a vending machine.

من کمی شکلات از دستگاه فروش خودکار خریدم

vulgar
(adjective)
/ˈvʌlgər/
رکیک، مبتذل

It was an extremely vulgar joke.

این یک جوک کاملا مستهجن (عوامانه) بود.

wink
(verb)
/ˈwɪŋk/
چشمک‌زن

میدونی منظورم چیه؟ او با یک چشمک گفت

اگر ما را لایق حمایت می‌دانید، اینجا کلیک کنید

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق فرم نظرخواهی یا از طریق بخش «ارتباط با ما» برای ما ارسال کنید.

یک دیدگاه

پاسخ دادن به browfirst لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *