در ادامه روند ارائه جدول لغات و کلمه های High1 به ترتیب درس به درس امروز با ارائه معنی فارسی، فونتیک و محل استرس کلمات درس ۵ سطح High-intermediate 1 در خدمت شما زبانآموزان محترم کانون زبان هستیم. خوشحال خواهیم شد که از نظرات شما بهرهمند شویم؛ لطفاً نظرات خود را در بخش ارسال پاسخ در پایین همین صفحه برای ما بنویسید.
high Intermediate 1 – Vocabulary – Unit 5 – Meaning – Phonetic – Stress
کلمات High 1 به ترتیب درس به درس – یونیت ۵
دانلود فایل PDF قابل چاپ لغات این ترمanniversary
(noun)
/ˌænəˈvərsəriː/
سالگرد، جشن یا سوگواری سالیانه
anthropology
(noun)
/ˌænθrəˈpɑlədʒiː/
مردمشناسی
approximately
(adverb)
/əˈprɑksəmətlɪ/
تقریباً
arrange marriage
(noun)
/əˈreɪndʒ ˈmerɪdʒ/
ازدواج تحمیلی
beyond
(preposition)
/biːˈɑnd/
آنسوی، آن طرف
bungee jumping
(noun)
/ˈbʌndʒiː ˈdʒʌmpɪŋ/
بانجیجامپینگ، سقوط با طناب
commitment
(noun)
/kəˈmɪtmənt/
وفاداری
contribute
(verb)
/kənˈtrɪbjuːt/
مشارکت و همکاری کردن
currency
(noun)
/ˈkərənsiː/
رواج
democratic
(adjective)
/ˌdɛməˈkrætɪk/
مردمی، دموکراتیک
devise
(verb)
/dɪˈvaɪz/
اختراع، درست کردن
devotion
(noun)
/dɪˈvoʊʃən/
علاقه، صمیمیت
early bird
(exp)
/ˈərliː ˈbərd/
سحرخیز
fairly
(adverb)
/ˈferliː/
نسبتاً
firm
(noun)
/ˈfərm/
شرکت، مؤسسه
hobby
(noun)
/ˈhɑbiː/
سرگرمی
immigrant
(noun)
/ˈɪməgrənt/
مهاجر
indicate
(verb)
/ˈɪndəˌkeɪt/
نشان دادن
interchangable
(adjective)
/ˌɪntɚˈtʃeɪndʒəbəl/
قابل تعویض، قابل مبادله
jot / jot down
(verb)
/ˈdʒɑt / ˈdʒɑt ˈdaʊn/
با عجله نوشتن
lightly
(adverb)
/ˈlaɪtliː/
سردی، بیعلاقگی
mall
(noun)
/ˈmɔl/
مرکز خرید
medieval
(adjective)
/ˌmiːdiːˈiːvəl/
قرون وسطی
memoir
(noun)
/ˈmɛmˌwɑr/
سرگذشت، شرح حال
mixer
(noun)
/ˈmɪksər/
مخلوطکن
out of the blue
(exp.)
/ˈaʊt əv ðə ˈbluː/
غیرمنتظره، شانسی
parachute
(noun)
/ˈperəˌʃuːt/
چتر نجات
peer
(noun)
/ˈpɪr/
همسن
pharmacy
(noun)
/ˈfɑrməsiː/
داروخانه، داروسازی
phenomenon
(noun)
/fɪˈnɑməˌnɑn/
پدیده
prime time
(noun)
/ˈpraɪm ˈtaɪm/
ساعت پربیننده (تلویزیون)
profitable
(adjective)
/ˈprɑfətəbəl/
سودمند
reception
(noun)
/rɪˈsɛpʃən/
معارفه
refugee
(noun)
/ˌrɛfjʊˈdʒiː/
پناهنده، مهاجر
roll around
(verb)
/ˈroʊl əˈraʊnd/
فرارسیدن (واقعه)
spouse
(noun)
/ˈspaʊs/
همسر، شریک
suburb
(noun)
/ˈsʌˌbərb/
حومه شهر
survey
(noun)
/ˈsərˌveɪ/
بررسی، تحقیق
take stock
(verb)
/ˈteɪk ˈstɑk/
تأمل کردن، سنجیدن
take the cake
(exp.)
/ˈteɪk ðə ˈkeɪk/
ترین بودن (بهترین، آزاردهندهترین، تکاندهندهترین ...)
term
(noun)
/ˈtərm/
اصطلاح، شرایط
tie the knot
(exp.)
/ˈtaɪ ðə ˈnɑt/
ازدواج کردن
trap
(verb)
/ˈtræp/
گیر افتادن، حبس شدن
union
(noun)
/ˈjuːnjən/
اتحاد
vow
(noun, verb)
/ˈvaʊ/
عهد، پیمان، قول
معنی کلمات High 1 کانون زبان با فونتیک و موقعیت استرس (Stress) کلمه ها و نقش دستوری لغات به ترتیب درس به درس .
درود برشما،واقعا سپاسگزارم، که زحمت کشیدین این مطالب رو به راحتی در اختیار ما زبان آموزا قرار دادین،آرزوی سلامتی و توفیق الهی واستون دارم.
VERY GOOD
عالی بود
این سایت بسیار مفید و علمی است
Thanks ?
Excellent. WAY TO Go
بسیار دقیق و درست معنی کلمات نوشته شده است و با معنی کتاب هماهنگی دارد
ممنوووون از زحمات شما?
عالیه مرسی:)
عالیهههههه ممنون از زحماتتون
Excellent
What about wokbooks words
I didnt see any of them here 🙁
مرسی بابت خدماتتون…..لینک و فرمی برای حمایت دلخواه نبود در قسمت ذکر شده! فقط یسری نوشته بود تو کادر که نمیشد کاریش کرد.
عالی هستید
با سلام
با تشکر از لطف شما